هرچه من می بینم او می داند

بیست و دوم دی ماه سالروز درگذشت ابوسعید ابوالخیر است . وی که یکی از عارفان بنام ایرانی است زندگی سرشار از عرفان و معنویت را تجربه می کند و حاصل یافته ها ی عرفانیش را در مواعظ و سخنان شیرینش به مریدان و دوستدارانش تقدیم می کند . سالها بعد محمد بن منور یکی از نوادگانش کتاب « اسرار التوحید» را در بیان حالات و رفتار و سخنان جد خود می نگارد که این کتاب بهترین منبع برای آشنایی بیشتر با این شیخ وعارف خدایی است . ابن سینا درباره ی وی میگوید : هرچه من می بینم او می داند .
اکنون چند رباعی از او :

آن را كه حلال‌زادگي عادت و خوست
عيب همه مردمان به چشمش نيكوست
معيوب، همه عيب كسان مي‌نگرد
از كوزه همان برون تراود كه دروست



يارب نظري بر من سرگردان كن
لطفي به من دلشدة حيران كن
با من مكن آنچه من سزاي آنم
آنچه از كرم و لطف تو آيد آن كن



گر بر در دير مي‌نشاني ما را
گر در ره كعبه مي‌كشاني ما را
اينها همگي لازمه هستي ماست
خوش آنكه ز خويش وا رهاني ما را

انتظار


در امتداد نگاهم به خانه می آیی...ز انتهای افق عاشقانه می آیی




در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد . . .


حالا مفهوم منتظر بودن را می فهمم ،


هر چه بیشتر به آمدنت نزدیک می شوم


حالا می فهمم :

 بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد . . .

.

درد دل

در ادامه مطلب :

( ادامه مطلب )

ادامه نوشته

این ترک پارسی گوی

به مناسبت 27 شهریور روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت شهریار تقدیم می شود :

ادامه مطلب :


ادامه نوشته

شعری زیبا از "دکتر عبدالحمید ضیایی"

  ادامه مطلب :
ادامه نوشته

ماه ضیافت الهی

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

ماه مبارک آمد، اي دوستان بشارت

کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز

باشد که باقي عمر، جبران شود خسارت


حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد.

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

ردپای شاعران کهن در آینه ی شعر رهی معیری

رهی معیری از جمله شاعران معاصر است که او را در رده ی شاعران سنت گرای معاصر دانسته اند . موج لطافت در اشعار رهی معیری او را در دسته ی مشهورترین شعرای معاصر قرار داده است که این شهرت را می توان مرهون دو عامل دانست : غزلسرایی و ترانه سرایی وی .


ادامه نوشته

تو بمان و دگران

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران (ادامه مطلب )
ادامه نوشته

روزت مبارک



تقدیم به پدر مهربانم :


من نبودم و تو بودی ،

بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .
...
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،

اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .

به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .


روزت مبارک .

میلاد نور

مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟

باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید ؟

او با علی آشناتر است .


13رجب روز میلاد مولود کعبه مبارک باد .


ادامه نوشته

تخت جمشید مهد تمدن سرزمین اهورایی ایرانیان


ادامه نوشته

عرض تسلیت

شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا را تسلیت عرض می کند .

آپلود عکس

25 فروردین روز بزرگداشت عطار

از شعرای نام آور ایران در قرن ششم و هفتم هجری قمری، عطار نیشابوری است. وی در حدود سال 540 در روستای «کدکن» یا «شادیاخ» از کناره های نیشابور، دیده به جهان گشود. پدر و مادر او، افرادی صالح و ارادت مند خواجه کائنات حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بودند. از این رو، فرزند دل بند خود را، هم نام حضرت ختمی مرتبت «محمد» نهادند تا این نام نیکو در شخصیت و کمال و الگو پذیری او نقشی بسزا و ارزش مند داشته باشد.
عطار از راه دارو فروشی و معالجه بیماران، روزگار می گذراند و به سبب همین، برای طلب روزی به دربار پادشاهان نمی رفت و لب به ستایش آنان نمی گشود و تا آخر عمر عزت نفس و مناعت طبع و بزرگ همتی او به جا ماند.عطار همزمان با دارو فروشی و درمان بیماران به سرودن شعر می پرداخت که حاصل آن دو کتاب «مصیبت نامه» و «الهی نامه» است. 
 
مصیبت نامه کاندوه جهان است    الهی نامه کاسرار عیان است
به داروخانه کردم هر دو آغاز     چه گویم زود رَستم ز این و آن باز

... (ادامه مطلب )

ادامه نوشته

سوختن در عشق

این شعر از لیلا شیخی است ولی چیزی درباره ی بیوگرافی وی نمی دانم.

شعر زیباییست :

*شبيه شمع كه خيلي نجيب ميسوزد*

*دلم براي تو گاهي عجيب ميسوزد*

*دلم براي دل ساده ام كه خواهد خورد*
*دوباره مثل هميشه فريب ميسوزد*


*نشسته اي به اميد كه؟ گر بگير اي عشق*
* هميشه آتش تو بي لهيب ميسوزد*

*تو اشتباه نكردي گناه آدم بود*
*اگر هنوز بشر پاي سيب ميسوزد*


*من آشناي تو بودم ولي ندانستم*
*غريبه ها دلشان هم غريب ميسوزد*

*براي من فقط اين دل ز عشق جا مانده است*
*كه با نگاه شما عن قريب ميسوزد*

تا ثریا می رود دیوار کج

ادامه مطلب

ادامه نوشته